یلدا / خور روز – کهن الگوی زایش خورشید، یادگار کهن ایرانشهر


یلدا / خور روز

 کهن الگوی زایش خورشید، یادگار کهن ایرانشهر

مقدمه:

شب یلدا به زودی فرا می رسد و این شب از منظر کهن الگویی Archetypal بازگو کننده یکی از کهن ترین باورهای ناخودآگاه مردمان جهان ایرانی است. باور به نبرد نور و ظلمت و پیروزی نهایی نور بر تاریکی. یلدا را در ناخودآگاه جمعی ایرانیان می توان تجسم  امید جمعی ما ایرانیان به پیروزی نهایی نور بر ظلمت تعبیر کرد و شاید حتی فراتر از آن به ایمان ما به تحقق این وعده ازلی.

ما میلاد آن نور را که در گسترده ترین، نیرومندترین و طولانی ترین استیلای شب و تاریکی متولد می شود جشن می گیریم. جشن پر نور ما در طولانی ترین شب سال نشان از ایمان تاریخی ماست به پیروزی نور حتی اگر تاریکی و سیاهی را در اوج سیطره و قدرت خود ببینیم.

در جستاری که پیش روی شماست و  چند سال پیش نگاشته شده است، من نگاهی داشته ام به اهمیت تاریخی و جهانی این جشن و گستره شگفت انگیز جغرافیایی آن. زمانی که این جستار را می نوشتم نگاهم بیشتر بر گستره این جشن در جهان کهن ایرانی و ایرانشهر باستانی بود ولی امروز بر این باورم که این کهن الگو ، کهن الگویی بی مرز و جهانی است که ارتباطی با هیچ ملیت و نژادی ندارد، اگرچه همچنان بر این باورم که این کهن الگو در خاطره جمعی مردمان جهان ایرانی بسیار زنده و نیرومند است.

یلدا / چله/ خور روز، یادگار ایرانشهر کهن

یلدا جشنی پیچیده در رازهای باستانی است که یاد آور جاودانه غلبه نور بر تاریکی است. جشنی که بخش بزرگی از مردمان جهان کهن ایرانی از جنوب روسیه و فلات ایران تا شبه قاره هند این شب را جشن خواهند گرفت بی آنکه اغلب این مردم از وسعت جغرافیایی این جشن و تقدس تاریخی و رازهای تهفته در آن آگاه باشند.

جشنهایی چون یلدا و نوروز که از ایران تا غرب چین جشن گرفته می شوند به یاد ما ایرانیان می آورند که "ایرانشهر" نه یک سرزمین جغرافیایی که گستره ای فرهنگی است که مرزهای حقیقی آن بسیار فراتر از مرزهایی است که مردمان این جهان کهن را از یکدیگر جدا ساخته است.

شب یلدا فرصتی است برای دوباره به یاد آوردن  رویای فراموش شده ایرانشهر که در جهان تکه تکه شده امروز ما، خود را در دل اسطوره ها ، سنن و آیینهای باستانی تداوم می بخشد و در این تداوم زنده خواهد ماند حتی اگر که هزارتکه شده باشیم. این رویا چون نیرویی یگانگی بخش همه ما را چه در خانه و چه در هجرت و در هر سرزمینی که باشیم به یکدیگر پیوند می زند. جشنهایی چون یلدا در طی هزاره ها ما را در مقابل ویرانگرترین تندبادهای تاریخ که نام و خاطره ملتها و تمدنهای بسیاری را از صفحات تاریخ زدوده اند حفظ کرده اند و همچنان توان تداوم پاسداری از بذرهای هویت ما را دارا هستند.

در تقویم ایرانی این شب مقارن شامگاه 30 آذر و انقلاب خورشیدی است که به عنوان طولانی ترین شب سال جشن گرفته می شود ولی آن چه به این شب معنایی ویژه می بخشد نه طول آن ، بلکه این حقیقت است که سراسر این شب چون نبردی است میان تاریکی در قدرتمندترین شب فرمانروایی خود که با تولد خورشید و غلبه نور بر این طولانی ترین و گسترده ترین تاریکی ها، استیلای آن به پایان می رسد.

یلدا نمادی از پیروزی نهایی نیکی و نور بر نیروهای اهریمنی است. نبرد میان  نور و ظلمت که یکی از بنیادی ترین باورها در جهان بینی ایرانی است. ظلمت شب یلدا یادآور تاریخ ما مردمی است که شب طولانی تاریخ را با رنج و تاریکی دست و پنجه نرم کرده ایم ولی هرگز باور نکرده ایم که این رنج از ما نیرومند تر و این تاریکی پایدار و ابدی است. یلدا یادآور ایمان ماست به این وعده هورمزد که سرانجام اهریمن با تولد نور نابود خواهد شد.

یلدا و یا خور روز باستانی نمادی از کهن الگوی زایش خورشید و نابودی تاریکی است. کهن الگوی نبرد نور و ظلمت و پیروزی نور بر تاریکی یکی از قدیمی ترین و نیرومند ترین کهن الگوها در جهان کهن ایرانی است.

اگرچه جشن گرفتن اعتدال زمستانی در بعضی ملتهای دیگر به جز ایرانیان باستان نیز مشاهده شده است،  ولی می توان آن را  فصل مشترک اقوام هند و ایرانی و یادگار فرهنگ مشترک کهن آنها در زمانی دانست که در کنار یکدیگر می زیسته اند.

از 4000 سال پیش از میلاد می توان این جشن آیینی را درشاخه های مختلف آریاییان مشاهده کرد. از اقوام شمالی نوردیک و ژرمن و از ایران تا آلمان و لیتوانی تا هند و مردمان سرزمینهای جنوبی روسیه . می توان حتی تاثیر این جشن را بر مردمان سرزمینهای دوردست چون ژاپن ، از طریق اقوام آریایی آینو که از روسیه وارد ژاپن شدند و بر سلسله مهم یاماتو تاثیر بسیار گذاشتند و همچنین در مصر از طریق پیوند مصریان با اقوام آریایی هیتی مورد مطالعه قرار داد.

در این میان سرزمینهایی وجود دارند که ارتباط آنها با این سنت چون رازی دور از دسترسی باقی مانده است چون تمدن شگفت انگیز مایا در امریکای جنوبی که آنان نیز این شب را با درکی یکسان از تولد ایزد خورشید جشن می گرفته اند که در ادامه به آنها بیشتر خواهیم پرداخت.

در این جستار من تصمیم دارم نگاهی داشته باشم به اقوامی که این شب را جشن می گیرند و تلاش خواهم کرد تقارن های جالب توجه در میان سنن این اقوام را مورد توجه قرار دهم.

این شب مقارن است با آیین باستانی خورشید روز  "خور روز" که در آیین باستانی مهر (میتراییسم) ایرانی و سپس رومی جشن گرفته می شد و هم نزد ایرانیان و هم رومیهایی که بر این آیین بودند مصادف بود با روز تولد میترا "مهر" که نزد ایرانیان و همچنین رومی ها پیش از میلاد مسیح روزی مقدس به شمار می رفته است.

ایرانیان باستان این روز را خورشید روز “خور روز” نامیده و این شب را به عنوان شب زایش مهر یا خورشید جشن می گرفته اند و به عنوان یک آیین باستانی در دامنه های البرز تا دمیدن سپیده به انتظار طلوع خورشید می نشسته اند و پیروزی مهر و شکست اهریمن را با خواندن دعایی با نام "نی ید" جشن میگرفته اند.

مردمان این شب را از فلات ایران تا شبه قاره هند جشن می گرفته اند و حتی مردم بنگلادش نیز هنوز این شب را "شب نور" دانسته و گرامی می دارند. در دوره های بعدی نیز مزدکیان وخرم دینیان این روز را "خرم روز" نامیده و گرامی داشته اند. شاید توجه به این نکته نیز جالب توجه باشد که ما ایرانیان کلمه "مهر" را هم به معنای خورشید و هم به معنای عشق و محبت به کار می بریم و نور دانستن محبت نشان از اهمیت ویژه این واژه و انطباق این مفاهیم نور و عشق در فرهنگ ایرانی دارد.

این روز همچنین در تقارن نسبی است با زاد روز میلاد عیسی مسیح در تاریخ 25 دسامبر که توسط تمام مسیحیان جهان جشن گرفته می شود. جالب است بدانیم مطابق روایت انجیل لوقا، عیسی مسیح نه در زمستان و ماه دسامبر بلکه در فصل تابستان متولد شده است.

مطابق تقویم مذهبی یهود ماهی که جبرییل بر مریم ظاهر شد ماه پایانی تابستان است و به همین دلیل تولد عیسی مسیح باید در آغاز تابستان بعد باشد و در تایید این موضوع مجددا در انجیل لوقا همچنین روایت تولد مسیح همزمان با فصل چرای گوسفندان ذکر شده است، حال آنکه هیچ شبانی گوسفندان خود را در زمستان به چرا نمی برد! و دیگر اینکه هیچ اشاره ای به نشانگان زمستان در تولد عیسی مسیح وجود ندارد.

نکته اینجاست که در این مورد نیز امپراتور کنستانتین پس از پذیرش مسیحیت  به دلیل وجود اختلافات در تاریخ میلاد مسیح  در سال 325 میلادی شورایی به نام شورای اول نیکائا (First Council of Nicaea)  را تشکیل داد تا اصول دین مسیح را بنیان گذارند در این شورا و شورای بعدی بود که اناجیل اربعه رسمیت یافت و در مورد زمان تولد حضرت مسیح تصمیم گیری شد اگرچه هنوز نیز در این مورد اختلاف وجود دارد و کلیسای گریگوری و ارتدوکس 6 ژانویه را زادروز مسیح می شمارند.

ولی چرا 25 دسامبر به عنوان زادروز میلاد مسیح برگزیده شد؟

حقیقت این است که این موضوع نیز بازمی گردد به گسترش میتراییسم در روم و محبوبیت آیین "خورشید روز" و باور شکست تاریکی در این شب.  روزی که آن را زادروز تولد میترا یا مهر می دانستند. گاهشمار مورد استفاده رومیان گاهشماری یونانی بوده است و دلیل جابجایی تاریخ تولد مسیح از 21 دسامبر به 25 دسامبر ناشی از یک خطای محاسباتی بوده است که امروزه مورخین بسیاری این احتمال را مورد تاکید قرار داده اند.

 آیا هرگز از خود پرسیده ایم که چرا روز مقدس و تعطیل در هفته،  نزد مسیحیان Sunday یعنی ترکیبی از Sun یعنی خورشید و Day به معنای روز است؟ آیا این صرفا تقارنی تصادفی است که هم میتراییسم (آیین مهر) و هم مسیحیت هردو  روز مقدس هفته خود را خورشیدروز نامیده اند ( در آیین مهر روز آخرهفته نیز مهرشید یا روز خورشید نامیده شده است ) ؟

جالب است بدانیم که این روز نیز نخستین بار توسط کنستانتین نخستین امپراتور روم در سال 321 میلادی و با نام روز خورشید تعطیل شد. دلیل آن گسترش میتراییسم در رم و مقدس بودن مهرشید نزد مردم و سربازان رومی بوده است که برای گسترش سریع مسیحیت بهترین راه استفاده از سنتهای جاری و تغییر معنای آنها بوده است! 

روز 21 دسامبر یا همان شب یلدا یکی از بزرگترین جشنهای ملی رومیان در امپراطوری روم پیش از پذیرش مسیحیت بوده است که با نام “دیوالیا” Divalia  و به افتخار خورشید بازگردنده  (returning sun) در غالب یک فستیوال ملی جشن گرفته می شده است.

در سالهای اخیر بقایای معابد و مهرابه های میترایی که نه تنها در آسیایی صغیر و فلات ایران که حتی با وسعت بسیار در اروپا از ایتالیا تا آلمان، ایرلند وانگلستان بدست آمده اند و تصاویر منقوش در این معابد کمک کرده اند تا اطلاعات جدید از میترا این چهره مرموز تاریخ حاصل گردد.

اطلاعاتی که به روشنی نشان از شخصیتی مستقل از ایزد باستانی با عنوان مهر نجات بخش و پیامبر ایرانی می دهد که آیینی بسیار مدون و البته راز آمیز را نمایندگی می کند پیامبری که تحت تاثیر نشانگان میترا و بازگشت او ظهور می کند و دهها تصویر، مجسمه و معابد باقیمانده از آیین او نشان از گسترش منحصر به فرد این آیین، اندکی پیش از تولد مسیح به ویژه در امپراطوری روم دارد آیینی که امروز کلیسای کاتولیک و به طبع آن بسیاری حتی در دانشگاههای جهان غرب با اطلاق نام کلی پاگانیسم یا شرک وزندقه می کوشند آنرا به فراموشی بسپارند و به سادگی از آن بگذرند.

در رابطه با ارتباط سنتهای کلیسای کاتولیک و آیینهای میترایی به ویژه در رابطه با آیینهای مرتبط با جشن سال نو (کریسمس) سخن بسیار است که آن را به بعد موکول می کنیم. ولی ذکر این نکته دارای اهمیت است که روزهای 17 تا 25 دسامبر در سنتهای مسیحی به عنوان آخرین هفته پیش از تولد مسیح جشن گرفته می شوند و هر روز نامی ویژه و آوازهای مخصوص به خود و عبادتهای خاص خود را داراست و نکته بسیار جالب در این رابطه این است که روز 21 دسامبر که در سنتهای باستانی هندو اروپایی زاد روز خدای خورشید (مهر/میترا) است در این مراسم عبادی که آنتیفون  antiphon نامیده می شود با نام اورینس  Oriens یا خورشید طلوع کننده شناخته می شود و خود کلمه اورینس در لاتین شرق معنا می دهد که نقطه ظهور و تولد خورشید(مهر) است.

شعر بسیار معروف زیر در رابطه با این روز به عنوان یک پیشگویی در قالب یک سرود کلیسایی در این روز خوانده می شود که نظرتان را به متن لاتین و همچنین ترجمه انگلیسی این متن و یک اشتباه عجیب ترجمه که به طور وسیع در دنیای انگلیسی زبان مورد استفاده قرار می گیرد جلب می کنم.

Latin:
O Oriens,
splendor lucis aeternae, et sol justitiae
veni, et illumina sedentes in tenebris, et umbra mortis

 

English:
O Morning Star
splendour of light eternal and sun of righteousness
Come and enlighten those who dwell in darkness and the shadow of death

همان طور که دیده می شود در تصنیف فوق کلمه شرق در زبان لاتین Oriens که به استعاره از خورشید و نقطه تولد آن استفاده می شود به دلایل نامعلومی به ستاره ترجمه شده است ولی تصویر و نماد این روز که در زیر می بینید به خوبی معنای این روز را آشکار می سازد.

در رابطه با جشن گرفتن شب یلدا توسط رومیان به این اشاره شد که آنها این جشن را دیوالیا می نامیدند و جالب این که این جشن با نام مشابه دیوالی و یا دیپاوالی در میان هندوها نیز با عنوان جشن غلبه نور بر روشنایی شناخته شده و  هندوها، سیکها و جینیها این روز را به عنوان غلبه نور بر تاریکی جشن می گیرند و تصاویر زیر مربوط به مراسم سالانه این جشن ملی هندوهاست.

شب یلدا همچنین با روز جشن میلاد  دیلا ماخ  Deela-Malkh خدای خورشید باستانی مردم ویناخ  Vainakh که قزاقهای شمالی و مردم ساکن در مناطق امروزی چچن اینگوش و شمال گرجستان هستند متقارن است. اغلب این مردم امروزه مسلمان هستند ولی همچنان این آیین باستانی را در این شب جشن می گیرند. سمبل خدای خورشید این مردم یعنی دیلاماخ را در تصویر زیر می توانید مشاهده کنید که شباهت آن با سوایستکا swastika (Sanskrit: स्वास्तिक) که نماد شناخته شده آریاییان که بعدها توسط هیتلر و حزب نازی آلمان برای تاکید بر ریشه آریایی ژرمن ها مورد استفاده قرار گرفت نیازمند توضیح بیشتر نیست.

روز 21 دسامبر به عنوان جشن یوله Yuleدر آلمان نیز جشن گرفته می شده است و امروزه نیز در کشورهای نوردیک فارغ از پیشینه متفاوت ، این جشن نام دیگری برای کریسمس محسوب می شود. در شکل باستانی این جشن، هدف این مراسم جشن گرفتن تولد خدای بزرگ شاخدار شکار – خدای خورشید در آیین ویکا Wicca  بوده است که به عنوان آیینی نئوپاگان احیاء مجدد یافته است.

در لیتوانی درست در همین روز یعنی 21 دسامبر که مصادف با شب یلداست جشنی گرفته می شود که زیماسوتکی Ziemassvetki نامیده می شود که هدف از آن شادی به دلیل باززایش خورشید است و غذاهایی خورده می شوند که همگی اشکالی دارای انحناء و یادآور شکل خورشیدند مانند نخود، لوبیای گرد ، تخم مرغ و سوسیس هایی که به شکل گرد درست می شوند. در تمام طول مدت جشن آتشی روشن نگاه داشته می شود که باور دارند به تولد خورشید کمک خواهد کرد.

- گروهی از بومیان اسکاندیناوی نیز که آنها را سامی sami میخوانند و خود را فرزندان خورشید "Paiven parneh" می دانند و حتی پرچمشان که در زیر مشاهده می کنید خورشیدی را در مرکز خود نقش بسته است و از سوئد و فنلاند و نروژ تا غرب روسیه پراکنده اند نیز این روز با نام تولد الهه خورشید بی وه Beiwe جشن می گیرند.

پرچم سامی های اسکاندیناوی

و اما نگاهی داشته باشیم به ملتهای دیگری که این آیین را جشن می گیرند و کهن الگوی میلاد نور و خورشید در این روز ویژه بخشی از فرهنگ تاریخی این مردم بوده است. اقوام دورتری که ظاهرا تماس مستقیمی با فرهنگ هند و ایرانی نداشته اند.  

نخست مصریان: بررسی اسطوره شناسی و تاریخی اسطوره-ایزد میترا موضوعی بسیار مفصل و خارج از مقدورات این مکتوب است ولی به همین اندازه بسنده می کنیم که این ایزد (میترا) که پاسدار آریاییان و ایزد خورشید بوده است با ارابه چهار اسبه خود آسمان را می پیموده ودر روز رستاخیز نیز آناهیتا ایزد بانوی آب در کنار او بر این ارابه ظهور خواهد کرد. تصویری مشابه از این خدای باستانی در یونان در ردای ژوپیتر و در مصر با عنوان هوروس (خدای خورشید)  با همانندی بسیار ظهور مجدد پیدا کرده است که درباره انتقال ایزد میترا به مصر شاید بتوان به فرعون آریایی نژاد مصر”آخن آتون” اشاره کرد که مادرش و همسرش “نفرتی تی” هر دو از نژاد میتانی بودند و هم او بود که آیین یکتاپرستانه آتون را با شنیدن سرود خورشید درمصر بنیان گذارد  که به اعتقاد بسیاری از جمله فروید ریشه مستقیم در آیینهای باستانی هند و ایرانی داشته است.

حدود 4000 سال پیش یلدا ، با عنوان شب باز زاییده شدن خورشید در مصر جشن گرفته می شده است و این روز را روز بازگشت هورس Horus خدای خورشید می دانسته اند و جالب این که این روز در تقارن با افسانه پیشگویی پیروزی نهایی هورس خدای روشنایی بر خدای سث/سوتخ Sutekh   که معادل اهریمن در اساطیر مصر است نیز می باشد.  شباهت حیرت انگیز شاهین نقش بسته بر پرچم شاهنشاهی هخامنشیان و تصاویر منتسب به هورس در مصر باستان شگفت انگیز است.

نبردی که در دریاچه اوزیریس یا همان دریاچه آتش رخ می دهد و برای همیشه با شکست سوتخ به قلمرو تاریکی پایان می بخشد. نکته جالب توجه دیگر این که هوروس یا خدای خورشید مصر باستان حافظ "مات" است که خود هم یک قانون و هم یک ایزد است.

"مات" خدای راستی ، پیمان و عدالت است و هورس فراعنه را برای پاسداری از این قانون/خدا به عنوان نگهبان "مات" برگزیده است و به همین دلیل بوده که فراعنه نیز لباس "مات" را در بر می کردند تا این وظیفه را یادآوری کنند. شباهت آوایی و زبان شناختیMaat و ایزد آریایی میتر Mither مشابهت بسیار با مات ایزد راستی ، پیمان و عدالت دارد که بعدها در "مهر" که پیامبری در تجسم این ویژگیهاست تولد می یاید.

 نکته جالب دیگر این است که هر دو ایزد “مات” و “میتر” وظیفه قضاوت ارواح مردگان و داوری را بر عهده دارند و در تصویر زیر نقشی از ایزد مات و در زیر آن ایزد مهر/ میترا را سوار بر ارابه خود می بینید که عرصه آسمان را می پیماید. مجسمه طلایی میترا بر اربه آسمان پیمایش که آناهیتا ایزد آبها و زایش او را همراهی می کند تندیسی از دوران مادهاست که همراهی این دو را در روز نبرد پایانی به تصویر کشیده است. روزی که هر دو با هم ظهور خواهند کرد.

تمدن دومی که این روز را جشن می گرفته است تمدن مایاها (از بومیان امریکای مرکزی) و چند فرهنگ دیگر باستانی در این منطقه هستند. در تقارنی شگفت تمدن مایایی که تمدنی دورافتاده در قاره امریکا بوده است در تقویم خویش این روز یعنی 21 دسامبر را مقدس دانسته و نخستین دوره تمدن مایایی که آن را “نور و زمان”- light and  time  نامیده اند  و معتقد بودند که در 21 دسامبر 3314 قبل از میلاد آغاز شده است. تقارن یلدا  با روز مقدس تقویم مایایی شاید برای اولین بار است که در توسط مقاله طرح می گردد که توسط نگارنده در بررسی تقویم مایایی و دوره های 13 گانه آن حاصل شده است.

گروهی دیگر از بومیان قاره امریکا به نام زونی Zuni که امروز تنها نزدیک به 7000 نفر از آنان در نزدیکی مرزهای مکزیک زندگی می کنند و آنها را باقی مانده از قبیله و مردم پوبلو  Pueblu میدانند نیز روز 21 دسامبر و تولد خدای خورشید را جشن می گیرند.

این مردمان معتقدند که از دروازه ای مخفی و از بعدی دیگر صدها سال پیش اجدادشان به امریکا آمده اند و این دروازه مخفی را شیپاپو Shipapu می نامند. زبان این مردم هیچ قرابتی با سایر زبانهای بومیان امریکا ندارد و سنتهای آنان نیز که به آن شدیدا دل بسته اند منحصر به خود آنهاست. در زیر تصویر دو نماد مقدس آنان را می بینید.

این جشن در ژاپن نیز در حدود قرن هفتم میلادی به افتخار آماتراسو اوکامی Amaterasu-ōmikami  (天照大神/天照大御神) الهه خورشید که نام او نیز به معنای نوری که در بهشت می درخشد در برپا می شده است. او حافظ خاندان سلطنتی ژاپن نیز شمرده شده است. در ابتدای این جستار به تاثیر آینوهای آریایی تبار بر نخستین تمدن های شناخته شده ژاپن اشاره شد ولی در این رابطه کتاب "سلسله یاماتو در ژاپن و تمدن باستانی پارس" نوشته دکتر شهاب ستوده نژاد تحقیقی بسیار جامع و قابل توجه و خواندنی است.

پیش از به پایان بردن این جستار نیک است اگر نگاهی دوباره داشته باشیم به استفاده از نماد خورشید در اسطوره/ ایزدان ایرانی. 

به تصاویر زیر توجه کنید دایره نمادی از خورشید است و حلقه که نمادی از مهر که همزمان ایزد مهر و پیمان است در این تصاویر قابل مشاهده اند.آنچه ریشه ایرانی/آریایی این نماد که در دستان و یا در بالای سر فروهر، میترا، هورس و ویکا و مغان مادی دیده می شود را می تواند تایید کند قدمت این نماد نزد آریاییان است.

نزدیک ترین احتمال دیگر به دلیل قدمت تمدنی مصریانند که ممکن است استفاده از این نماد نخست از سوی آنان صورت پذیرفته باشد و سپس سایر ملل از آنان اقتباس کرده باشند که به دلیل روشنی قابل رد است زیرا این نماد در قوم هیتی که آریایی نژاد بوده و توسط مصریان نابود شده اند نیز دیده شده است با تاریخی کهن تر از مصریان و همچنین این نماد بر مقبره کیاکسار (cyaxares) بنیان گزار پادشاهی ماد که در کردستان دفن است نیز موجود است که نشانگر وجود این نماد پیش از هخامنشیان در میان اقوام ایرانی است.

مقبره کیاکسار در کردستان – یک مغ ماد با حلقه مهر

تصاویری متاخرتر در دوره های هخامنشی و ساسانی

ویکا ایزد خورشید اقوام نوردیک و ژرمنها با حلقه مهر در دست

حلقه مهر/خورشید/پیمان در دستان میترا – نگاره ها عمدتا در ارمنستان و ناحیه آناتولی یافت شده اند و نه در ترسیم میترا در میتراییسم رومی

در پایان شاید مناسب باشد به این مهم نیز اشاره شود که ریشه کلمه مسیح را می توان در واژه سانسکریت  “میباز جست کهدوستیمعنا می دهد و همچنینمیترنیز با همین معنا به کار برده شده ومیذنیز میانجی گری و شفاعت معنا شده است. کلمات mediator  ، medium, medicine, media در زبان انگلیسی همچنان این معنا را حفظ کرده اند. این واژه بعدها با شکلمیشیومیسیو در نتیجهمسیحبه کار برده شده است و احتمالا ارتباطی با کلمه مسح عربی به معنای آب یا روغن مالیده شده ندارد.

در نوشته های پهلوی نیز میترا به تمام اشکال میثر، میهر، میر نوشته شده است. می توان گفت باور به ظهور یک نجات دهنده یکی از ریشه ای ترین باورهای اقوام ایرانی است که در جشن مهر (یلدا) تجلی یافته و برای هزاره ها ایمان آنها را به غلبه پایانی نور بر تاریکی و نیکی بر بدی و دفع اهریمن از جهان و پیروزی یکتاپرستی بازتاب داده است.

از همین رو می توان کهن الگو “Archetype” زایش خورشید و نابودی ظلمت را کهن الگویی ریشه دار در اقوام هند و ایرانی و شاخه هایی از آنان که به اروپا کوچ کردند دانست که همچنان در گستره این جهان فرهنگی به صورت نمادین جشن گرفته می شود. قدرت این کهن الگو تا اندازه ای در این جهان نیرومند بوده است که حتی به تغییر تاریخ مسیحیان برای انطباق میلاد مسیح با شب زایش نور منجر شده است.

آیدین آرتا

3.8 4 votes
Article Rating

اشتراک
Notify of
guest

0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments


0
Would love your thoughts, please comment.x