روانکاوانه اندیشیدن


روانکاوانه اندیشیدن

قاطعانه فکر کردن و با قطعیت‌ و حق به جانب صحبت کردن و نوشتن و پیوسته به خود تبریک گفتن آسان است ولی روانکاوانه (سایکوآنالیتیک) اندیشیدن و ورود به دیالکتیک مفاهیم متضاد کار بسیار دشواری است زیرا "تفکر سایکوآنالیتیک" همیشه از نیمه پنهان و سایه خود می پرسد.

اغلب ما با واژه ها و معنای آنها با حسی از تضاد و درگیری برخورد می کنیم. ما اغلب یا "این" هستیم و یا "آن" و تقریبا همیشه هم از این و آن بودن خود مطمئنیم و با حرارت از آنچه می اندیشیم و آنچه هستیم دفاع می کنیم. اگر "این" هستیم بر "آن"ها می تازیم و برعکس! بر این مبنا زندگی می کنیم که مفاهیم تضادی ازلی و ابدی و آشتی ناپذیر با یکدیگر دارند.

سایکوآنالیتیک/روانکاوانه فکر کردن روشی متفاوت برای اندیشیدن است. یعنی به یک مفهوم نگریستن و از نور و روشنایی آن مفهوم به تاریکی و سایه آن حرکت کردن و سپس نگاه به مفهوم متضاد این مفهوم و پیمودن دوباره همین مسیر .

با این کار و نگریستن در نور و سوی روشن آنتی تز مفهومی که به آن باور داریم در کنار پرسیدن از سوی تاریک و سایه مفهومی که به آن باور داریم می توانیم از دام سطحی نگریستن و سطحی اندیشیدن بگریزیم و خود را به عمق ژرف تر‌ مفاهیم و دیالکتیک درونی آنها بسپاریم.

مثلا اگر به "این" بار دارید به جای آنکه مترسکی پوشالی از ایده های "آن" باورانه بسازید و بر این مترسک خودساخته حمله برید و غلبه کنید، صادقانه تلاش کنید سوی روشن باوری که در تضاد با باور شماست را ببینید و تنها پس از درک حقیقی سوی روشن آن دوباره به سایه آن باور متضاد بنگرید تا بتوانید سایه هر اندیشه را از نور آن تشخیص دهید و میان سایه اندیشه خود و سایه اندیشه مقابل خود و نور هر دو اندیشه دیالکتیکی سیال برای رسیدن به درکی پیچیده تر از مفاهیم در ذهن برقرار کنید.

این کار چیزی شبیه این است که به جای جنگ با مفاهیم متضاد و خشم و تمایل بر غلبه بر آنها تلاش کنید سایه و سوی تاریک همه این مفاهیم و باورها را ببینید با این هدف که نور و سوی روشن آنها را نجات دهید.

با درک نخستین و ساده اندیشانه خود از همه مفاهیم متضاد به نبرد برخیزید تا با مفهوم کاملتر همه این مفاهیم به آشتی رسید. این کار ما را از سطحی اندیشیدن دور می کند و در آن واحد تضاد و هارمونی را چون نیروهای آغازین طبیعت در اندیشیدن و نوشتن ما بروز می دهد.

حتی اگر مطمئنیم یک باور سراسر اهریمنی است باز باید گوشه ای روشن از آن را جست تا درک کرد چرا دیگرانی هستند که آن را برگزیده اند و همچنین سوی تاریک تفکر خود را که چرا توسط آن دیگران برگزیده نشده است.

برای من نه تنها اندیشیدن بلکه "نوشتن" به عنوان تجسم مادی اندیشه خود یک فرایند روانکاوانه (سایکوآنالیتیک) است. چیزی شبیه قطعات یک پازل بزرگ را به مرور دقیق تر کشف کردن و کامل کردن. این حرکت بی وقفه میان مفاهیم متضاد و تبیین آنها ، سفری برای کشف خود در مسیر جهان ازلی و ابدی اندیشه هاست.

شاید نخستین اصل خرد این است که هیچ چیز را از پرسش خود در امان نگذاریم به ویژه آنچه را که کاملا به درستی و بر حق بودن آن اطمینان داریم، ولی سطح بالاتر دانایی شاید این باشد که با همه چیز موافق باشیم حتی آنچه مخالف ماست تا باز در سطحی بالاتر ، سایه های واقعی جهان را با دقت بیشتری ببینیم و با شهامت به نبرد با آنها بر خیزیم تا سوی روشن اندیشه ها،انسانها و جهان را همزمان نجات دهیم و این تعریف من از عشق است.

آیدین آرتا

5 1 vote
Article Rating

اشتراک
Notify of
guest

0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments


0
Would love your thoughts, please comment.x