زیستن در جهانی که هیچ چیز در آن مقدس نیست


زیستن در جهانی که هیچ چیز در آن مقدس نیست

جهان امروز ما به شکل روز افزونی به جهانی خالی از افسون و خالی از هر چیز مقدس بدل گشته است و کم نیستند کسانی که از این امر خشنودند. شما چطور؟ تاثیر این جهان خالی از افسون و امر مقدس را بر زندگی هر روزه خود چگونه می بینید؟

روزگاری بود که گوشه ای مقدس در هر قبیله و خانه ای بود که در آن مجسمه ای و یا شیئی قرار داشت که نمادی مقدس شمرده میشد. دقت در مراقبت و احترام به آنچه مقدس بود روشی متفاوت در توجه را می طلبید. مجسمه مقدس با دقت تمیز میشد و تلاش میشد عطر و زیبایی و دقت در مراقبت از آن گوشه مقدس جدا نشود. ممکن است گمان کنید مقدس دانستن یک چیز باعث می شد این گونه مورد توجه قرار گیرد ولی می توان گونه دیگری هم به این اتفاق نگاه کرد. به آنچه توجه می کنیم و با دقتی استثنایی از آن مراقبت می کنیم به چیزی مقدس برای ما بدل می گردد!

دنیای مدرن دنیایی است که شعار آن داشتن چیزهای بیشتر و ارزانتر با نگهداری کم هزینه تر و نیازمند مراقبت کمتر و در یک کلام هر چه کم مراقبت تر Low maintenance بهتر است. دنیایی که پر است از گلهای پلاستیکی، چمنهای مصنوعی، لباسهای ارزان قیمت و کمتر نیازمند نگهداری، مجسمه ها و لیوانهای نشکن و چیزهای یکبار مصرف و ارزان. دنیایی که حتی کودکان نیز در آن قرار است اسباب بازیها و عروسکهای ارزانی داشته باشند که قرار نیست ارزشی را در ذهنشان متبادر سازد. حتی مجسمه های بودا نیز در این دنیا ارزان قیمت و بی نیاز از نگهداری شده اند. در این دنیا قرار نیست برای چیزی وقت بگذاریم و انرژی و دقتی برای نگهداری آن صرف کنیم. در این دنیا قرار نیست چیزی را، کسی را و یا ایده ای را با وقت و مراقبت خود مقدس و یا حتی ارزشمند کنیم. در دنیای امروز ما نه تنها هیچ چیز دیگر مقدس نیست بلکه هیچ چیز ارزشی نیز ندارد!

آنچه گلدان گلی را ارزشمند می کند دقت و توجهی است که مراقبت از آن می طلبد. اگر تنها دو لباس داشته باشید که ناچار به شستن و اتو کردن و حتی رفو و ترمیم مداوم آنها باشید نه تنها در آن لباسها ارزشی متفاوت می بینید بلکه در قلب خود نسبت به آنها حسی از احترام خواهید داشت. آنچه گل سرخ شازده کوچولو را برایش مقدس می ساخت و روباهش را اهلی او ساخت معنایی عمیق بود که از توجه ، حضور و دقتی مداوم سرچشمه می گرفت. در دنیای امروز قرار است دوستانی که داریم و حتی عشقی که جستجو می کنیم نیز کم هزینه و کم مراقبت باشد.

شبکه های اجتماعی توانسته اند دوستان ما را به صدها و هزاران برسانند ولی همزمان معنای دوستی را در ذهن ما دگرگون ساخته اند. دوستانی کم هزینه و نیازمند مراقبت کم Low Maintenance به شکل انبوه که کارکردشان درست شبیه هرچیز یکبارمصرف دیگری در این جهان ارزان و کم هزینه و پرمصرف است. دوستی و دوست نیز چون همه چیز دیگر این دنیا از تقدس، ارزش و احترام تهی گشته است تا تعداد بیشتری از آن داشته باشیم.

در این جهان دیگر لازم نیست برای عشق خود نامه بنویسیم و هفته ها در انتظار جواب نامه بمانیم. در زندگی های مشترک نیز از غذا تا تفریحات از پیش آماده و نیازمند انرژی کمتری هستند و اینگونه است که عشق هم کم هزینه و بی نیاز از مراقبت گشته است. ولی آیا این جهان پرمصرف و بی نیاز از مراقبت و نگهداری ، این جهان افسون زدایی شده و خالی از امر مقدس توانسته به زندگی ما شادی و معنای بیشتری ببخشد؟

حقیقت این است که هر چه ما کمتر چیزی ارزشمند و مقدس در این جهان می یابیم در قلب خود نیز کمتر و خالی تر می شویم و آنچه را که در بیرون از ارزش تهی می سازیم در درون نیز ما را از ارزش و حرمت نفس تهی می سازد.

قسمت دوم فیلم زیبای مالیفیسنت Maleficent که هم اکنون نیز بر پرده است به زیبایی روایتگر دنیای مدرن ماست که جهان را از پریان افسانه ای و جهان پر از افسون تهی می خواهد. در صحنه ای از این فیلم زیبا یک پری که بالهایش را بریده اند و به دانشمندی در آزمایشگاه بدل شده است گردی را کشف می کند که اگر بر پریان پاشیده شود آنها را به طبیعت بیجان بدل می سازد و آنگاه که برای آزمایش آن را بر روی یک پری زیبا می پاشد درجا آن پری به یک گل قاصدک چون سمبلی از طبیعت افون زدایی شده بدل می شود. در ادامه انسانها که سودای غلبه بر سرزمین پریان را دارند با شعار عقل گرایی و با نگاهی مادی گرا این گرد را در اسلحه های خود می ریزند تا جهان را از روح پر افسون خود تهی سازند.

انسان پیشا مدرن باور به چیزها و مکان های مقدس داشت. صخره ای و درختی و رودخانه ای و معبدی بود که مقدس بود. در قبیله و حتی خانه هر فرد گوشه ای مقدس وجود داشت که می شد با چیزی بالاتر از خود در آن گوشه متحد گشت. با گذشت زمان نخست قرائتی از ادیان ادعا کرد که همه چیز چون آفریده خداست پس همه چیز مقدس است و این در حقیقت نخستین تقدس زدایی از جهان بود زیرا اگر همه چیز مقدس باشد در حقیقت دیگر هیچ چیز مقدس نیست. ارواح سنگهای مقدس گم شدند و جنگلهای مقدس از پریان تهی گشتند و ارواح گذشتگان زمین را ترک گفتند. افسانه ها به قصه های خالی از حقیقت بدل گشتند و رسمیتی خشک بر روح بشری غلبه کرد. تصویر مغلوب کلمه شد و جادو از صفحه زندگی زدوده شد.

آیا این جهان خشک و رسمی همان جهانی است که آن را آرزو می کنیم؟ جهانی که در آن دیگر لازم نیست مراقب هیچ چیز باشیم. جهانی که در آن هیچ چیزی ارزشمند تر از چیز دیگر نیست. جهانی خالی از روح و تهی از هر چیز مقدس. جهانی که در آن نه راز هست و نه پریان و هر چیزی که علمی نباشد غلط و خالی از ارزش است. هیچ چیز مقدسی در این جهان وجود ندارد چون امر مقدس امری علمی نیست بلکه امری به شدت شخصی است که ارزش خود را از توجه و مراقبت ما می گیرد. ما به جهانی آری گفته ایم که قرار نیست در آن هیچ چیزی بزرگتر و والاتر از آنچه به چشم می آید وجود داشته باشد.

شما چطور؟ آیا هنوز به چیزی مقدس در زندگی خود باور دارید؟ آیا هنوز گوشه ای مقدس را برای بازگشت می شناسید؟ آیا چیزی، کسی و ایده ای هست که آنقدر بدان عشق بورزید که برایتان مقدس شود؟ آیا هنوز در جهان شما جایی برای فسون داستانها و غرق شدن در زیبایی ناشناخته باقی مانده است؟ آیا در دنیای شما جایی برای خودتان باقی گذاشته اید؟  و باز همان سوال نخست ... تاثیر این جهان خالی از افسون و امر مقدس را بر زندگی هر روزه خود چگونه می بینید؟

آیدین آرتا

نوامبر 2019

3.8 4 votes
Article Rating

اشتراک
Notify of
guest

4 Comments
قدیمترین
جدیدترین بیشترین امتیاز
Inline Feedbacks
View all comments
آیدین
آیدین
4 years ago

سپاس برای این نوشته زیبا

مریم
مریم
4 years ago

سلام،با تشکر از مقالاتی که در اختیار ما گذاشتید، با آنکه من شخصاً با آنچه در کتابهای آسمانی نوشته شده است تماما موافق نیستم، حال یا من آنها را کاملا درک نمیکنم و یا اصولاً آنها متضاد صحبت میکنند. اما یک کلیپ از دینانی دیده‌ام که در مورد شعر عطار است، بخاطر نزدیکی بینشی مقاله شما با این کلیپ حیفم آمد که باشما
.تقسیم نکنم

khorshid
khorshid
3 years ago

درود خدمت شما استاد گرانقدر .در زمانهاي گذشته دنياي پيرامون روح و تقدس داشت اما در اين جهان و در اين برهه هاي زماني توجه خود را از تقدس اطراف به روح و قدرت درون معطوف كردن و محيط پيرامون را بي روح ميناميدن غافل از اينكه انسانها نه تنها درون خود را نشناختن بلكه روح هستي و تقدس بدوي خود و دنياي خود را به فراموشي سپردن و اينگونه انسان به پوچي نزذيك شد ه

عارف خندان
عارف خندان
2 years ago

شاید بیگ گرانچ معنوی زودتر از بیگ کرانچ فیزیکی شروع شده و جهت آنتروپی معکوس شده و تکثر رو به وحدت گذاشته.
شاید همانطور که قربانی های فیزیکی در بسیاری از ادیان هندو جای خود را به قربانی های ذهنی و درونی داد
گوشه های مقدس و اشیای مقدس درونی شده اند و دردنیای اندیشه ها جای گرفته اند.



0
Would love your thoughts, please comment.x