آنیما در زنجیر و کالبد بی روح انسان مدرن


آنیما در زنجیر و کالبد بی روح انسان مدرن

در اتفاقی منحصر به فرد امسال روزجهانی زن و روز ملی مرد در ایران تلاقی یافته اند. این تقارن دو جهان متفاوت را در رویدادی نادر در کنار هم قرار داده است و شاید این فرصتی باشد برای نگاهی عمیق تر به موضوع جنسیت در جهان مدرن و معنای آن در زندگی هر یک از ما در جهانی که جنسیت ، حقوق و برابری زنان و مردان در آن همچنان موضوعی مورد بحث و عدم توافق گسترده باقی مانده است.

چهل و دو سال از انتخاب روز 8 مارچ به عنوان روز زن توسط سازمان ملل متحد می گذرد. بسیاری کشورها این روز را به عنوان روز پاسداشت زنانگی به عنوان روز جشن و تعطیل رسمی در تقویم خود پذیرفته اند و جنبشهای فمینیست نیز در سراسر جهان جنبشهای اعتراضی خود به عدم برابری حقوق زنان و مردان را در این روز سازماندهی می کنند.  

جهانی برابر، جهانی توانمند است. این شعار برگزیده روز جهانی زن در سال 2020 است. برابری موضوع اصلی جنبش فمینیسم در جهان مدرن است.  حتی نگاهی به لغت نامه وبستر تعریفی که از فمینیسم به دست می دهد "نظریه ای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مبتنی بر برابری زنان و مردان" است.

به باور من مشکلی که جهان امروز ما با آن روبروست بسیار عمیق تر از برابری مدرنی است که جنبش فمینیسم به عنوان هدف مبارزه خود برگزیده است. حقیقت این است که مشکل بزرگ جهان مدرن برابری نیست، بلکه گسستگی خطرناکی است که بشریت با بخش زنانه وجود خود یافته است و حتی آنچه در جهان مدرن از آن به عنوان فمینیسم تعبیر می شود نیز، در تحقق نهایی خود، چیزی جز گسترش بعد مردانه جهان نیست حال آنکه در جهان مردانه ی شاهان، پدران و جنگاوران، بازیافتن روح و خرد زنانه ، راه تکامل آگاهی و نجات روح انسانیت است.

در روانکاوی تحلیلی یونگ، هر انسانی دارای هر دو بعد زنانه و مردانه در وجود خود است. بعد زنانه وجود را "آنیما" و بعد مردانه وجود را "آنیموس" می نامند. آنیما و آنیموس ، انرژیهای زنانه و مردانه وجود ما هستند که فارغ از جنسیت ما در شخصیت درونی ما جریان دارند و با گذشت سالهای زندگی در ما به تعادلی بیشتر می رسند. اگر به یک پیرمرد سالخورده بنگرید در خواهید یافت که گذشت زمان او را نرم تر، احساسات او را کامل تر و بینش او را کل نگر تر ساخته است و همچنین در یک زن پیر سالخورده می توان دید که او سخت تر، جزیی نگرتر و هم زمان کامل تر از روزهای جوانی خود است. حقیقت این است که در هشتاد سالگی روح یک زن و مرد بیش از هر زمان دیگری در زندگی به یکدیگر نزدیک و شبیه می شوند و در آنچه هستند تعادلی درونی می یابند.

می توان آنیما و یا انرژی های زنانه وجود را هم سو با کارکردهای نیم کره راست مغز دانست که در ذات خود غیر خطی، شهودی، خلاق ، مولد و کل نگر است و همچنین آنیموس و یا همان انرژی های مردانه وجود را برابر با کارکردهای نیم کره چپ مغز دانست که خطی، ریاضی، عمل گرا، نظم دهنده و جزء نگر هستند.

یک مرد هر اندازه که از آنیما تهی تر باشد ، شخصیتی ماشینی تر، یک سو نگرتر، خطی تر و قضاوت مدارانه تر دارد. درست به همین دلیل است که آنیما را معادل روح و آنیموس را کالبد می دانند و از همین روست که مردی که آنیمای وجود خود را به بند کشیده است تنها جسدی است که در او روحی نمی توان یافت.

جهان مدرن تکنولوژیک امروز، جهانی است تحت کنترل و غلبه آنیموس و نیمکره چپ و از این رو آنچه به عنوان آرمانهای حیات انسانی ترسیم می کند همه آن چیزی است که آنیموس، هدف خود می داند و در این راه حتی می کوشد زنان را نیز با نام برابری به کنترل خود درآورد. حقیقت این است که بهای این برابری مدرن چیزی جز به زنجیر کشیدن بیشتر روح زنانه جهان نیست.

تا این لحظه روح فردی و جمعی ما در عدم تعادل آنیما و آنیموس و بعد زنانه و مردانه خود تنها به دلیلی شگفت انگیز و ناگفته گرفتار مانده است. عدم تعادلی که از تمایل همیشگی آنیموس برای غلبه نشات می گیرد زیرا در قلب خود، آنیموس خود را در برداشتی نادرست و برخلاف آنچه تصور می شود فرودست تر از آنیما می داند ، همانطور که تخنه و تکنولوژی خود را فروتر از تخیل و خلاقیت می یابد. برای جبران این تصور بی پایه از حس فرودستی بود که آنیموس برای صدها سال غلبه خود بر زمین، زنان و کودکان را بر تاریخ بشری تحمیل کرد. تحمیلی که چون مانعی در مسیر تکامل آگاهی قرار گرفته است.

آنچه جهان امروز ما به آن نیاز دارد فمینیسم و مردانه ساختن بیشتر جهان زنانه نیست، بلکه پرورش مردانی است که از بعد زنانه و آنیمای وجود خود نهراسند. هر زنی که خود مردانه تر گردد در نهایت مردان و زنانی را پرورش می دهد که گسسته تر از احساسات، خلاقیت و شهود درونی خود و در عمل تجسمی کامل تر از غلبه آنیموس خواهند بود در حالی که جهان امروز بیش از هر زمان به انسانهایی خلاق تر، عمیق تر و در پیوندی محکم تر با سرچشمه های زایش جهان درون خود و بهره مند تر از تعادلی درونی برای پیشرفت آگاهی متعادل جهانی نیازمند است.

جهان نه به جنبش برابری خواهانه زنان که به شورش درونی مردان بر علیه خود ناتمامشان نیاز دارد. مردانی که نهضتی تاریخی را برای درمان آنیموس زخمی وجود خود و گشودن معبد آنیما در جهان مردانه آغاز کنند. انقلابی برای بازیافتن آنیما، جادوگر و رواندرمانگر روح زخمی و ناتمام ناخود آگاه جمعی ما در داستان هزار و یک شب تاریخ بشریت!

تا زمانی که پارادایم تکامل بشریت بر درک ارزشهای گم شده آنیما در تکامل آگاهی متمرکز نشود، زنان برابری طلب نیز چیزی جز همان آنیموس زخمی و آسیب دیده را در افق برابری اجتماعی در جهان درونی خود نخواهند یافت.

برابری اجتماعی پدید خواهد آمد ولی پارادایم قدرت تغییر نخواهد کرد زیرا زنان قدرت عظیم روحی خود را به عنوان بهای این معامله خواهند پرداخت و در درون خود چیزی جز مردانگی زخم خورده نخواهند یافت که در دنیای بی رحم مردان پیوسته در حال نبردی سهمگین برای مردتر بودن است.

روز جهانی زن و روز ملی مرد گرامی باد.

آیدین آرتا

مارچ 2020

5 3 votes
Article Rating

اشتراک
Notify of
guest

0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments


0
Would love your thoughts, please comment.x