Category Archives: فلسفه

جهش ایمان در فلسفه کیرکگارد

جهش ایمان Leap of faith به عنوان روشی برای زیستن در فلسفه سورن کیرکگارد جهش “Leap” که سورن کیرکگارد فیلسوف دانمارکی آن را جهش کیفی Qualitative Leap نیز می نامد یکی از ایده های اصلی فلسفه اوست که بعدها به جهش ایمان Leap of faith مشهور می شود. سورن کیرکگارد فیلسوفی است که قدرت، صراحت…
ادامه مطلب

آلیتا – فرشته میدان نبرد

  (Alita The Battle Angel)  آلیتا - فرشته میدان نبرد شاید این اواخر کمتر فیلمی مانند آلیتا-فرشته نبرد Alita – The battle Angel  چنین حس نیرومندی از دیدن یک فیلم خوب برایم ایجاد کرده بود. تنها چند ساعتی است که از سینما خارج شدم و هنوز فرصت نکرده ام که بیشتر در مورد نویسنده این…
ادامه مطلب

روانکاوانه اندیشیدن

روانکاوانه اندیشیدن قاطعانه فکر کردن و با قطعیت‌ و حق به جانب صحبت کردن و نوشتن و پیوسته به خود تبریک گفتن آسان است ولی روانکاوانه (سایکوآنالیتیک) اندیشیدن و ورود به دیالکتیک مفاهیم متضاد کار بسیار دشواری است زیرا "تفکر سایکوآنالیتیک" همیشه از نیمه پنهان و سایه خود می پرسد. اغلب ما با واژه ها…
ادامه مطلب

***

جان استوارت میل زمانی نوشت بهتر است انسان بود و ناخشنود و در رنج تا آنکه خوک بود و در رضایت و آسایش. بهتر است سقراط بود و در عذاب و رنج تا آنکه ابلهی بود در شادکامی و رضایت!

دیروز که فیلم Metalhead را می دیدم به یاد جمله بالا از میل افتادم.

در صحنه آغازین این فیلم دیالوگی وجود دارد در نقد جامعه ای که در آن همه انسانها به یک واحد همگن ،همسان ، شبیه ، کم ارزش و کوته فکر تبدیل شده اند که قد هیچ یک از دیگری بلندتر نیست و خواسته ها و آرزوهای آنها و افق دیدشان نیز در همان سطح است. جامعه ای که مصرف و حس رضایت تنها ارزش و معیار ارزشهای آن است. جامعه ای که ارزش انسانها هیچ است و می توان با سیستمهای نظارتی فاقد درک، احساس انسانی و توانایی تشخیص تفاوت چون سگهایی پاسبان گله خوکها بر امنیت آن نظارت کرد.

پس از شنیدن دیالوگ ابتدایی فیلم و به یاد آوردن جمله بالای میل سخت بود به این فکر نکرد که احتمالا چنین جامعه ای، واژگونِ سخن میل را چون بنیادی ترین باور خود پذیرفته است.

جامعه ای که باور مردمان آن حتی در عمق قلب خود این است که:

" بهتر است که یک خوک بود و در رضایت و آسایش تا آنکه یک انسان بود و ناخشنود و در رنج. بهتر است که یک احمق بود و در شادکامی و رضایت تا آنکه سقراط بود و در عذاب و رنج!"

*********************

و اما ترجمه به مضمون دیالوگ آغازین این فیلم:

"من فکر می کنم تحت هیچ شرایطی نمی تونستم زندگی کردن مثل یک خوک رو تحمل کنم.

مگه خوک بودن چه اشکالی داره؟

به نظر من تحقیر آمیزه

تحقیرآمیز! چرا؟

برای اینکه مجبوری در شرایطی زندگی کنی که دماغت و ماتحتت در یک سطح قرار دارند!

نه فقط سر و ته خودت هم سطح اند بلکه هر روز که به دیگران نگاه می کنی تنها موجوداتی رو می بینی که ارتفاع سر هیچ کدوم بلندتر از ماتحت دیگری نیست و این تمام چیزیه که در تمام طول روز و در تمام زندگی خود می بینند و تجربه می کنند!

براستی چگونه جامعه ای است چنین جامعه ای؟

یک جامعه برابر!"

آیدین آرتا